نویسنده: الهه بهشتی
انتشارات: مسجد مقدس جمکران
چاپ دوازدهم
قیمت: 2200 تومان
در این کتاب داستانی واقعی و کوتاه از دو نوجوان سنی مذهب به نام های احمد و محمود نقل میشود که طی ماجرایی در بیابان با جوانی زیبا و نورانی آشنا میشوند و این آغازیست بر تغییر مسیر زندگیشان...
بخشی از داستان:
"مرگ پیش رویم بود. یعنی جنازه ام را پیدا می کنند؟ناگهان وحشتی عظیم مرا به لرزه انداخت. نکند جنازه ام پیدا نشود؟ اگر نیمه جان خوراک گرگ ها شویم، زنده زنده خورده می شویم.این فکر چنان وحشتناک بود که بی اختیار دست احمد را گرفتم. از نگاهم به منظورم پی برد. گفت: "نترس،... بیا توسل کنیم." گفتم: "توسل؟ بی فایده ست.کارمان تمام است."
احمد گفت: "ناامید نباش. خدا ارحم الراحمین است." و گریان گفت: "خدایا،خدایا،تو را به عزت رسول الله قسم که ما را از این وضع نجات بده" ... با چنان سوزی نام حضرت رسول را می برد که دلم به درد آمد و بغضم گرفت. یعنی ممکن است این استغاثه به عرش برسد و خدا فریادرسمان شود؟
...
...
سیاهی ها به سمت ما می آمدند. نه سراب نیست.هرچه پیش می آمدند بزرگ تر می شدند....
یکی از آن ها سپیدپوش بود بر اسبی سفید.دیگری مردی چهارشانه و سبز پوش بود که نیزه ای در دست داشت و اسبش سرخ بود...
مرد جوان سبز پوش با صدایی پرطنین گفت:
"عجب سر و صدایی راه انداخته بودید. صحرا و آسمان از رسول الله گفتن شما به لرزه در آمده بود." ... و به احمد اشاره کرد و گفت:"بیا پیش من احمد بن یاسر." ...
.......................................................................................................................................................................
همشهریان عزیر کرمانی چنانچه بخواهند این کتاب را تهیه کنند می توانند در همین وبلاگ تعداد کتاب مورد نظر خود را سفارش دهند.
کتاب با 10 درصد تخفیف به صورت رایگان به آدرس مورد نظر شما ارسال خواهد شد.(هزینه کتاب در زمان تحویل کتاب دریافت می شود.)